• شهروند خبرنگار
  • شهروند خبرنگار آرشیو
امروز: -
  • صفحه نخست
  • سیاسی
  • اقتصادی
  • اجتماعی
  • علمی و فرهنگی
  • استانها
  • بین الملل
  • ورزشی
  • عکس
  • فیلم
  • شهروندخبرنگار
  • رویداد
پخش زنده
امروز: -
پخش زنده
نسخه اصلی
کد خبر: ۲۱۸۵۰۸۱
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۰:۱۶
علمی و فرهنگی » معارف
آمده ام شاه پناهم بده؛

هشتمینِ حجتِ حق آن شهِ فرزانه رسید

حضرت امام رضا علیه السلام شب جمعه ۱۱ ذی القعده در سال ۱۴۸ هجری در مدینه طیّبه به دنیا آمد، پدر بزرگوار آن حضرت امام هفتم موسی بن جعفر علیه السلام و مادر آن حضرت نجمه خاتون بود.

هشتمینِ حجتِ حق آن شهِ فرزانه رسیدبه گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ امّ البنین یا تُکتَم نیز از القاب دیگر نجمه خاتون است این بانوی بزرگوار زنی با فضیلت بود که خدا او را شایسته همسری حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام و مادری امام رضا علیه السلام قرار داده بود.

مرحوم علاّمه مجلسی رحمه الله در جلد ۴۹/۷ بحار الانوار نقل می‌کند که نجمه مادر حضرت رضا علیه السلام کنیزی بود که حمیده مادر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام او را خرید، حمیده می‌گوید: حضرت رسول الله (صلی الله علیه وآله) را در خواب دیدم که به من فرمود:‌ ای حمیده، این نجمه برای فرزند تو موسی است، که به زودی بهترین اهل زمین از او به دنیا خواهد آمد، پس من نجمه را به موسی بن جعفر بخشیدم، وقتی که رضا به دنیا آمد نجمه را طاهره نام نهاد.

مرحوم مجلسی نقل می‌کند که حضرت رضا علیه السلام در دوران شیرخوارگی کودکی درشت بود، و از این جهت زیاد شیر می‌خورد، حضرت نجمه گفت: برای شیر دادن به این بچه مرضعه‌ای بگیرید تا به من کمک کند، از او پرسیدند: آیا شیر تو کم شده؟ گفت: نه لکن من ذکر و نماز و تسبیحی داشتم که از زمان تولّد این کودک کمتر می‌توانم به آن‌ها برسم.

مرحوم مجلسی در مجلّد ۴۹/۹ بحار الانوار نقل می‌کند از خانمی که می‌گوید: شنیدم از نجمه که می‌فرمود: وقتی به فرزندم علی باردار شدم سنگینی حمل را احساس نمی‌کردم، و وقتی در خواب بودم از داخل شکم خود صدای تسبیح و تهلیل و تمجید خداوند را می‌شنیدم، و این باعث خوف و هراس من شده بود، وقتی که بیدار می‌شدم صدایی نمی‌شنیدم، زمانی که رضا به دنیا آمد دست خود را بر زمین گذاشت و سر به آسمان بلند کرد، و لب‌های مبارک خود را حرکت می‌داد، گویا حرف می‌زد، در این هنگام پدر او موسی بن جعفر (علیه السلام) بر من وارد شد و فرمود: مبارک باد بر تو‌ای نجمه لطف و کرامت پروردگارت و سپس فرزندم علی را در پارچه‌ای سفید پوشاند و در گوش راست او اذان، و در گوش چپ او اقامه گفت، پس از آن آب فرات خواست و کام او را با آب فرات باز کرد و بعد او را به من برگرداند و فرمود: او را بگیر که او بقّیة الله در زمین خدا است.

نام هشتمین ستاره امامت و ولایت «علی» بود که این نام در میان دودمان رسول خدا محبوب‌ترین نام بود و نشانه آن نامیدن حضرت امام حسین علیه السلام چند تن از فرزندان خویش را به این نام است.

کنیه آن حضرت أبوالحسن، و أبوعلی بود.

بعض القاب آن بزرگوار عبارت است از: سراج الله، نور الهدی، قرّة عین المؤمنین، رضا، رضیّ، فاضل، صابر، وفیّ، صدیق؛ که معانی این القاب عبارت است از: چراغ پروردگار، نور هدایت و راهنمایی، نور چشم مؤمنان، راضی به رضای خداوند، بخشنده، بردبار، با وفا، دوست؛ و همچنین پیامبر خدا (ص) او را عالِم آل محمّد (ص) نامید.

محروم مجلسی از کتاب عیون اخبار الرضا (علیه السلام) نوشته مرحوم صدوق نقل می‌کند که: حضرت رضا علیه السلام همیشه تابستان‌ها بر روی حصیر می‌نشست، و زمستان بر روی پلاس «گلیم» و لباس تن آن حضرت لباس درشت و نا مرغوب بود، مگر زمانی که با مردم ملاقات داشت که در آن هنگام با لباس مرغوب نزد آنان می‌آمد. (بحار الانوار ۴۹ / ۸۹)

و هم ایشان نقل می‌کند از شخصی به نام ابراهیم بن عبّاس که می‌گوید: هرگز ندیدم از امام رضا علیه السلام چیزی را بپرسند که آن حضرت نداند، و عالم‌تر از او نسبت به زمان خودش ندیدم، و مأمون همواره آن حضرت را با سؤال‌های مختلف امتحان می‌کرد و آن بزرگوار جواب می‌فرمود، درعین اینکه جواب‌های آن حضرت برگرفته از قرآن بود، قرآن را در هر ۳ روز یک بار ختم می‌کرد و می‌فرمود: اگر بخواهم کمتر از سه روز یک ختم قرآن بخوانم می‌توانم. لکن به هیچ آیه‌ای مرور نمی‌کنم مگر آنکه در آن فکر می‌کنم و اینکه چه وقت و درباره چه چیز نازل شده است. از این رو قرآن را در سه روز ختم می‌کنم. (بحار الانوار ۴۹ / ۹۰)

و در همین کتاب از شخص فوق الذکر نقل کرده است که هرگز ندیدم حضرت رضا علیه السلام کسی را با سخن خویش بیازارد و ندیدم هرگز سخن کسی را قطع کند، ​ هرگز حاجت کسی را در صورتی که قدرت برآوردن آن را داشت رد نمی‌کرد، هرگز نزد کسی پای خود را دراز نمی‌کرد، و تکیه هم نمی‌زد و هرگز ندیدم سخن درشتی به خادمان خود بگوید، هرگز ندیدم که آب دهان بر زمین بیاندازد؛ و همین طور ندیدم که با صدای قهقهه بخندد بلکه تبسم می‌کرد.

زمانی که به اندرون خانه می‌رفت و سفره می‌انداختند تمام خدمتگزاران حتی دربان را بر آن می‌نشانید. آن حضرت شب‌ها را بیشتر بیدار بود و کمتر می‌خوابید. بیشتر شب‌ها را تا صبح بیدار بود، روزه بسیار می‌گرفت، هرگز سه روز روزه در ماه از آن حضرت ترک نمی‌شد، آن حضرت در پنهانی نیکی و تصدق بر فقرا بسیار داشت، و بیشتر آن در شب‌های تاریک بود، بنابر این هر کس ادّعا کند که مانند او را در فضل دیده است او را راستگو مپندارید.

ولایت عهدی امام رضا (علیه السلام)

پس از آنکه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به وسیله هارون الرشید لعنة الله علیه به شهادت رسید، حضرت امام رضا علیه السلام به امامت رسیدند، مقداری از دوران امامت آن بزرگوار در خلافت هارون، حدود ۴ سال در خلافت امین و مدّت ۲۰ سال در زمان خلافت مأمون بود.

در زمان هارون و بلافاصله پس از شهادت حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) بعض افراد به هارون توصیه می‌کردند که حضرت را به شهادت برساند، مرحوم مجلسی نقل می‌کند که شخصی از بنی العباس به نام عیسی بن جعفر به هارون گفت: سوگندی را که درباره آل ابی طالب یادکردی به یادآور که گفتی، اگر کسی بعد از موسی بن جعفر ادعای امامت کند گردن او را می‌زنم و اکنون علی بن موسی ادعای امامت دارد و مردم نیز همان اعتقادی که به پدر او داشتند به او هم دارند، هارون الرشید نگاهی غضب آلود به او کرد و گفت: وای بر تو آیا می‌خواهی من همه آل ابی طالب را بکشم؟ راوی خبر که این قضیه را خود دیده بود می‌گوید: به آن حضرت داستان را گفتم، آن حضرت فرمود: قسم به خدای که آن‌ها چنین قدرتی ندارند و هیچ کاری نمی‌توانند بکنند.

دوستان آن حضرت هم از همان ابتدا بر جان آن بزرگوار می‌ترسیدند، لکن آن حضرت می‌فرمود: اینان نمی‌توانند کاری انجام دهند.

تا آنکه در زمان خلافت مأمون قضیه ولایتعهدی پیش آمد، و علّت عمده آن ترس مأمون از نفوذ معنوی حضرت امام رضا علیه السلام در میان مردم بود و شاید همانطور که از بعض تواریخ نیز مشهود است مأمون نسبت به مقام واقعی امام رضا علیه السلام واقف بود و از این جهت در ابتدا میل آن را نداشت که آسیبی به آن بزرگوار برساند، لکن بعد از آنکه دید حتّی با ولایت عهدی آن حضرت نیز گرایش مردم به آل پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) کم نشد و همین طور نفرت آنان از خاندان بنی العباس بیشتر می‌شد دیگر تحمّل نکرد و آن حضرت را به شهادت رسانید.

بنابراین آن حضرت را از مدینه به خراسان آورد و آن بزرگوار نیز می‌دانست که این سفری است که برگشتی در آن نیست، از این رو به اهل بیت خود امر فرمود که بر او نوحه کنند.

راهی که مأمون برای حرکت آن حضرت انتخاب کرده بود راهی بود که امام رضا علیه السلام بر خورد کمتری با شیعیان و شهر‌هایی که عاشقان اهل بیت پیامبر در آن‌ها سکونت دارند داشته باشد، امّا در عین حال آنچه از این سفر تاریخی باقی ماند جلوه‌های عشق مردم به خاندان پیامبر بود که از طرفی ارادت مردم را به حق و حقیقت آشکار می‌کرد، و از طرف دیگر زنگ خطری برای عباسیان و در رأس آنان مأمون بود که برای مردم فریبی و مهار کردن حرکت‌های شیعی می‌خواست با ولایتعهدی حضرت رضا (علیه السلام) علویان و در کلّ شیعیان را خلع سلاح کند.

نمونه بارز این ارادت و عشق و علاقه در نیشابور تجلّی کرد که مورّخان نوشته اند عدّه بیشماری برای نوشتن حدیث از آن حضرت خواستند که حدیثی بفرمایند، و آن بزرگوار حدیث سلسلة الذهب را که مضمون آن توحید یعنی دعوت تمامی انبیاء از آدم تا خاتم است فرمودند، و سپس آن را ختم به ولایت و امامت کردند. با لفظ «وأنا من شروطها» و ترجمه این حدیث شریف چنین است که حضرت رضا علیه از پدرش از پدرانش تا رسول خدا و رسول خدا از ملائکه مقرّب پروردگار و آن‌ها از خداوند نقل می‌کنند که خداوند فرمود: کلمه لا اله الله قلعه من است و هر کس وارد قلعه من شود از عذاب من در امان خواهد بود؛ که مراد از این حدیث اقرار و ایمان و اعتراف به توحید و یگانگی خداوند است. سپس مقداری که کجاوه آن حضرت حرکت کرد دوباره فرمودند: البته شرط دارد، و من از شروط آن هستم، که مراد امامت است.

به هر حال قصد مأمون هر چه بود ولایتعهدی خلافت را بر امام علیه السلام تحمیل کرد، و آن بزرگوار بدون آنکه مایل باشند از روی اجبار پذیرفتند.

در اینجا برای آنکه از خود چیزی نگوییم و با استدلال به روایات مطلب را روشن نماییم به ترجمه یک حدیث که مرحوم مجلسی (رحمه الله) از کتاب عیون اخبار الرضا نوشته مرحوم صدوق آن را نقل کرده است اکتفا می‌کنیم:

مرحوم علاّمه مجلسی در جلد ۴۹، صفحه ۱۲۸، حدیث شماره ۳، نقل می‌کند از ابی الصلت هروی که گفت: مأمون به امام رضا علیه السلام گفت:‌ای فرزند پیامبر من فضل و علم و زهد و پرهیزکاری و عبادت تو را می‌شناسم، و شما را احقّ به خلافت از خود می‌دانم.

حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: من به بندگی خداوند افتخار می‌کنم، و به وسیله زهد در دنیا امیدوارم از شرّ دنیا در امان بمانم و با پرهیز از محرّمات امید رسیدن به غنیمت‌های الهی را دارم، و با تواضع در دنیا امید دارم که نزد خدا بلند مرتبه باشم.

مأمون گفت: من اینطور صلاح دیدم که خود را از خلافت عزل کنم، و با شما به عنوان خلیفه بیعت کنم. حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: اگر این خلافت از آن توست و خداوند آن را برای تو قراداده است، جائز نیست که لباسی را که خداوند بر تو پوشانیده از تن بیرون کنی و به دیگری بدهی و اگر خلافت از آن تو نیست جایز نیست که چیزی را که مال تو نیست به من بدهی.

مأمون گفت:‌ ای فرزند پیامبر ناچار باید قبول کنی، حضرت فرمود: با اختیار خود هرگز چنین کاری نخواهم کرد، مدّت مدیدی مأمون کوشش کرد تا آنکه به هرحال از قبول آن حضرت مأیوس شد.

مأمون، چون چنین دید گفت: حال که خلافت را نمی‌پذیری ولایت عهدی را قبول کن تا آنکه خلافت بعد از من از آن تو باشد.

در اینجا حضرت رضا (علیه السلام) فرمود: قسم به خدا پدرم از پدرانش، از امیر مؤمنان (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به من خبرداده است که من قبل از تو از دنیا می‌روم در حالی که مرا به وسیله سمّ به شهادت می‌رسانند، ملائکه آسمان و زمین بر من می‌گریند و در سرزمین غربت کنار قبر هارون دفن می‌شوم.

در اینجا مأمون گریه کرد و گفت:‌ ای فرزند پیامبر چه کسی تو را می‌کشد، و یا جرأت بی ادبی به شما را دارد در حالی که من زنده ام، حضرت فرمود: اگر بنا بود بگویم می‌گفتم که چه کسی مرا می‌کشد.

مأمون گفت: یابن رسول الله شما قصد آن داری که شانه از زیر بار خالی کنی و این امر را از خود دفع کنی تا مردم تو را فردی زاهد و بریده از دنیا بدانند.

حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: قسم به خداوند از روزی که خدای مرا آفرید دروغ نگفته ام، و زهد در دنیا را وسیله‌ای برای دستیابی به دنیا قرار نداده ام، و من می‌دانم تو به دنبال چه هستی! مأمون گفت: دنبال چه هستم؟ حضرت فرمود: برای آنکه بگویم امان می‌دهی؟ مأمون گفت: تو را امان دادم.

حضرت امام رضا علیه السلام فرمود: قصد تو آن است که مردم بگویند: علی بن موسی زاهد در دنیا نبود، بلکه این دنیا بود که به او روی آور نشده بود، آیا نمی‌بینید چگونه ولایت عهدی را به طمع خلافت قبول کرد!

در اینجا مأمون غضبناک شد و گفت: تو همیشه در برخوردهایت مرا می‌آزاری، و علّت آن این است که از سطوت و قدرت من احساس امنیت می‌کنی، قسم به خدا اگر قبول کنی ولایتعهد را و گر نه تو را مجبور می‌کنم، اگر انجام ندادی تو را می‌کشم.

حضرت امام رضا (علیه السلام) فرمود: خداوند مرا نهی کرده است که با دست خود خویشتن را به هلاکت بیاندازم، اگر چنین است می‌پذیرم، لکن به شرط آنکه در امور عزل و نصب و امور دیگر هیچ دخالتی نکنم و فقط طرف مشورت باشم. (بحار الانوار، ج. ۴۹، ص. ۱۲۸)

به این ترتیب در سال ۲۰۱ در ماه رمضان حضرت به ولایت عهدی مأمون منصوب شد.

از این روایت تمام فلسفه و علّت پیشنهاد مأمون برای ولایت عهدی و همین طور علّت قبول آن حضرت مشخص می‌شود، البته بحث در این باره به قدری گسترده است که ما فقط به اندازه گنجایش یک مقاله به آوردن مطالب اکتفا کردیم.

شهادت حضرت رضا علیه السلام

علّت شهادت حضرت رضا علیه السلام در یک کلمه ترس مأمون و عباسیان از نفوذ معنوی آن حضرت در بین مردم بود، وقتی که مأمون با ولایت عهدی نتوانست آن امام بزرگوار را آن طور که باید و شاید کنترل کند، از راه‌های مختلف برای شکستن مقام آن بزرگوار در بین مردم وارد شد و در همه آن‌ها خود شکست خورد و به مقصود خویش نرسید، به عنوان مثال افراد و سران مذاهب را جمع می‌کرد که با حضرت بحث کنند و آن بزرگوار را در بین مردم خفیف کنند که حضرت امام رضا علیه السلام همه آن‌ها را مجاب می‌فرمود: و مشروح این مناظرات در کتاب پر ارزش عیون اخبار الرضا (علیه السلام) آمده است.

از طرف دیگر اقبال مردم به حضرت رضا علیه السلام حسادت مأمون را برمی انگیخت، که نمونه این اقبال و ارادت شرکت جمعیت بسیار در نماز عید آن حضرت است که مأمون در بین راه آن بزرگوار را برگرداند و نگذاشت که آن امام بلند مرتبه نماز را اقامه کند؛ و از جانب دیگر سعایت شدید عباسیان و اطرافیان مأمون، او را واداشت که حضرت را مسموم کرد و به شهادت رساند.

در روایتی مرحوم مجلسی در جلد ۴۹، صفحه ۳۰۱ بحار الانوار نقل می‌کند که أباصلت هروی خادم امام رضا علیه السلام می‌گوید: امام به من فرمود: فردا من بر این شخص فاجر (مأمون) وارد می‌شوم، اگر بیرون آمدم و سرم باز بود با من صحبت کن، جواب تو را می‌گویم، و اگر سر خود را پوشانده بودم با من صحبت نکن.

أباصلت می‌گوید: فردای آن روز فرستاده مأمون آمد و گفت: مأمون شما را طلبیده، امام علیه السلام حرکت کرد و من نیز با او بودم، وارد بر مأمون شدیم نزد او ظرفی از میوه بود که روی آن انگور بود، و در دست مأمون خوشه انگوری بود که مقداری از آن را خورده بود، وقتی حضرت را دید از جای برخاست با آن حضرت دیده بوسی کرد و سپس نشست و گفت:‌ ای پسر پیامبر انگوری بهتر از این ندیده ام.

حضرت رضا علیه السلام فرمود: چه بسا انگور بهشت بهتر از این انگور باشد. مأمون گفت: از این انگور بخور. حضرت رضا علیه السلام فرمود: مرا از این کار معاف دار، مأمون گفت: چرا نمی‌خوری، نکند به ما بدگمانی. سپس خود مأمون از انگور خورد و بعد به حضرت رضا علیه السلام داد و آن حضرت سه دانه انگور خورد و خوشه را انداخت و سپس از جای برخاست، مأمون گفت: کجا می‌روی؟ حضرت فرمود: به همانجا که مرا فرستادی و بعد أباصلت داستان آمدن حضرت جواد علیه السلام و شهادت امام و تدفین آن بزرگوار را به طور مفصل نقل می‌کند.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
گزارش خطا
Bookmark and Share
X Share
Telegram Google Plus Linkdin
ایتا سروش
عضویت در خبرنامه
نظر شما
آخرین اخبار
مصاف خیبر و استقلال تهران فردا در خرم‌آباد
ضرورت پرداخت تسهیلات برای دوگانه سوز کردن واحد‌های نانوایی شهرستان خرم‌آباد
اجرای طرح مایه کوبی یک میلیون رأس دام در پلدختر
اصفهان میزبان دانه‌های سفید برف می‌شود
استمرار فعالیت سامانه بارشی در سمنان
صدور گواهی حصر وراثت از ثبت احوال در استان سمنان
غیر حضوری شدن برخی مدارس در استان سمنان
بسته خبر‌های کوتاه ۲۳ آذر ۱۴۰۴
سطح عمومی قیمت ها در لرستان کمتر از میانگین کشوری
ورزشی با قدمتی ۱۰۰ ساله در دنیا
دعوت ورزشکاران هوراندی به تیم ملی سرکل کبدی
تظاهرات صد‌ها فرانسوی در اعتراض به سیاست‌های دونالد ترامپ
حمایت از بانوان کارآفرین اولویت‌ وزارت جهاد کشاورزی
آمادگی ۱۵۰ مسجد لرستان برای میزبانی معتکفان
راهیابی نمایش خیابانی چهارمحال و بختیاری به جشنواره تئاتر
مهر و موم تعدادی واحد صنفی متخلف در آبادان
موفقیت فست فودهاي بومی مالزی در حذف برند‌های حامی رژیم صهیونی
حمایت از طرح‌های توسعه‌ای شرکت‌های دانش بنیان اولویت دولت
حماس: رژیم صهیونیستی مسئول پیامد‌های نقض آتش بس است
هفته بارانی در خراسان شمالی
  • پربازدیدها
  • پر بحث ترین ها
ادامه بارش‌ها و هشدار نارنجی هواشناسی برای ۵ استان
امنیت ملی آمریکا بر محور «منافع صرفاً آمریکایی» استوار شده است
امروز ؛ آخرین مهلت ثبت نام آزمون کارشناسی ارشد ۱۴۰۵
کشف انبار احتکار روغن و شکر به ارزش ۱۲۰ میلیارد ریال در زنجان
جشن ازدواج ۹۰۰ زوج از فرزندان بازنشستگان نیرو‌های مسلح
دستور آماده‌باش به استانداران کرمان، فارس، بوشهر و هرمزگان
مصاف سرخ‌پوشان در تهران؛ تقابل تراکتور با پیکان در تبریز
­غلامرضا فرخی برترین فرنگی کار جهان شد
تصمیمات عملیاتی بانک مرکزی برای مدیریت بازار ارز اعلام شد
ثبت همه املاک فاقد سند الزامی شد
از فردا؛ ثبت نام یازدهمین مرحله خرید محصولات ایران‌خودرو
­بازگشت جمعی از افتخار آفرینان کشورمان از بازی‌های پاراآسیایی جوانان
دو وب‌سایت فروش بلیت الکترونیکی هواپیما مسدود شد
نیم صفحه نخست روزنامه‌های ورزشی ۲۳ آذر
هشدار دیوان محاسبات کشور درباره افزایش زمان ترخیص کالا در گمرکات ایران
واژگونی اتوبوس مسافربری در مسیر سمیرم به یاسوج  (۳ نظر)
در نور آباد ممسنی ۱۰۱ میلیمتر باران بارید  (۲ نظر)
آمار جنجالی زندانیان مهریه صحت ندارد  (۲ نظر)
عراقچی: آمریکا در هیچ موضوعی صادق نبوده است  (۲ نظر)
نورآباد ممسنی با ۹۵ میلیمتر باران، در صدر بارش‌ها  (۱ نظر)
دشمن توان مقابله نظامی با ایران ندارد  (۱ نظر)
اعلام اسامی مسافران حادثه واژگونی اتوبوس یاسوج در جاده سمیرم  (۱ نظر)
بازگشت آموزش حضوری به تمام مدارس مازندران از شنبه ۲۲ آذر  (۱ نظر)
هشدار قرمز وقوع مه گرفتگی در خوزستان  (۱ نظر)
واژگونی اتوبوس مسافربری در مسیر سمیرم به یاسوج با سه کشته و ۱۵مصدوم  (۱ نظر)
بازی‌های پاراآسیایی جوانان؛ ثبت ۸۱ نشان دیگر به نام فرزندان ایران  (۱ نظر)
پاراآسیایی جوانان ۲۰۲۵؛ چمسورکی راهی فینال پاراتکواندو دختران شد  (۱ نظر)
اعلام وضعیت فعالیت مدارس در چهارمحال و بختیاری  (۱ نظر)
مدارس ابتدایی هرمزگان غیر حضوری شد  (۱ نظر)
آغاز پیش ثبت نام اعتکاف دانش آموزی در استان کرمان  (۱ نظر)